90-12-19=بنی صدر: آقای خامنه ای در اقلیت محض است .نماینده اش با چهاردرصدرای به مجلس رفت by Esteghlal Azadi published on 2012-06-27T16:50:52Z Banisadr 90-12-90= عصر جدید: هفته پیش اثرات تحریم انتخابات را بر سیاستهای داخلی رژیم مورد ارزیابی قرار دادید، ارزیابی شما از اثرات بین المللی تحریم انتخابات چیست؟ بنی صدر: اول ببینیم، تحریم مردم ایران، آقای خامنه ای را که خطوط سیاست داخلی و خارجی را معین می کند در چه موقعیتی قرار می دهد؟ آنچه که تاکنون از نتایج اعلام کرده اند، بیانگر این است که اکثر نمایندگان جوان هستند و از لحاظ سیاسی خود را مستقل می خوانند، یعنی هویت سیاسی شان آشکار نیست، معنای این امر چیست؟ آیا نامزد طرفدار یا ذوب شده در ولی فقیه در آن حوزه ها نبوده که این افراد رای آورده اند؟ نه، در همه حوزه ها ولی فقیه نامزد داشته است، ولی همان درصد کوچکی که رای داده اند، به آن ذوب شده ها رای ندادند بلکه به کسانی رای دادند که می گفتند ما مستقل هستیم، پس آقای خامنه ای در اقلیت محض است هم بلحاظ اینکه مردم بطور وسیع تحریم کرده اند و هم بخاطر اینکه بردن نام این آقا کافی بوده است که نامزد رای نیاورد. در تهران هم آنهایی که به هر کدام از دو لیست سی نفره رای داده اند بنابر بر آمار رژیم حدود 158000 بودند، این رقم دو درصد 7 میلیون رای دهنده تهرانی است و دو لیست را که روی هم بگذاریم، 4 درصد می شود، در واقع اینها طرفداران رژیم هستند که به دو لیست بطور کامل رای داده اند، البته کسانی هم بوده اند که اسم دو یا سه نفر یا بیشتر را نوشته اند و در صندوق انداخته اند که شناسنامه شان مهر بخورد، فردا برایشان دردسر ایجاد نشود. آنچه که مربوط به این دو لیست است و رای واقعی طرفداران خامنه ای است، هر کدام حدود 2 درصد(2.2 درصد بطور دقیق) است و آنهایی هم که در سطح کشور گفته اند جوان و مستقل هستند و رای آورده اند، دلیل بر این است که این آقا در کشور در اقلیت ناچیز است، روشنتر و واضحتر از این ممکن نبود که ملتی به این آدم که مدعی است ولایت مطلقه دارد، بگوید اعتماد ندارد، یک اکثریت 96 درصدی گفتند ما به این آقا اعتماد نداریم و او را نمی خواهیم. چنین آدمی در روابط بین المللی با چه امکانی می تواند با طرفهایی که در بحران اتمی از 2002 بدینسو وجود دارند مقابله کند؟ امری هم در این انتخابات روشن شد، این آقا گفته بود که اگر پای صندوق بیایید، دشمنان ماست ها را کیسه می کنند! و یک سیلی است که به بناگوش دشمنان می نوازید! ما وارونه این سخن را به مردم ایران هشدار دادیم و گفتیم برای اینکه دنیا روی ملتی محاسبه کند و بداند که این ملت در چه وضعیتی است؟، تواناست، ناتوان است؟ چقدر می شود هستی اش را خورد و برد، بستگی مستقیم به عمل آن مردم دارد. اگر ملتی گفت، من هستم، توانا هم هستم، شما اگر از بیرون پی در پی با تحریم و تهدید به جنگ، آب به آسیاب این رژیم نریزید، ما به جنبش خودمان در حال ادامه دادن هستیم و زود است که خود را از این رژیم می آساییم. مردم هم با تحریم گفتند که نظر من و کسانی که چون من فکر می کردند را قبول کردند. در دنیا چه بازتابی داشت؟ بعد از این انتخابات آقای اوباما گفت که زیاد حرف زدن از جنگ به نفع این رژیم است، آقای نتانیاهو هم به کاخ سفید رفت و بعد گفت که حمله به ایران نه مسئله چند هفته است و نه چند سال، پس اینکه در بهار و یا تابستان حمله می کند، فعلا متوقف شد و فروکش کرد. وزیر خارجه فرانسه و انگلیس هم در باب این انتخابات قلابی اظهار نظر کردند و گفتند به همه چیز شبیه بود جز انتخابات! پس اثر اول این تحریم این شد که فعلا بازار داغ جنگ جنگ جنگ فروکش کرد. آن وابسته ها هم که به قدرتهای خارجی وابسته اند و بر طبل جنگ می کوبیدند، گاهی آنرا در علن می گفتند و گاهی هم به این حیله و آن حیله! اینجا و آنجا جلسه برگذار می کردند که از تیپ چلبی و علاوی درست کنند که اگر به ایران حمله شد، فورا وضعیت را قبضه کنند، هم می بینید که خیلی ساکت شده اند و مقداری از آن هیجان و حرص افتاده اند و آرام گرفته اند، خب این مهمترین اثر تحرک یک ملت است. اگر مردم با این وسعتی که این رژیم مدعی است یعنی 64 در صد به پای صندوق رای رفته بودند و رای داده بودند، نه آقای خامنه ای کسی بود که بگوید ما موافقیم که از پارچین بازدید کنند، نه خانم آشتون جواب می داد که ما با گفتگو موافقیم، زمان و محل آن معین بشود، نه طرف رژیم می گفت که مذاکره پیشنهاد خوبی است، پس در واقع این تحریم است که وضعیت را تغییر داده است. اگر تحریم نبود قاعدتا آقای نتانیاهو به واشنگتن می رفت و دو طرف به هم توپ و تشر می افزودند، یکی ساز و دیگری دهل می زد و تهدید به جنگ و ........ چرا؟ برای اینکه می گفتند که این ملت اختیاری ندارد و مانند گوسفند از خود انتخابی هم ندارد، آن آقا می گوید به پای صندوق بروید و آنها هم می روند، پس روی آن ملت نمی شود حساب باز کرد و باید با این رژیم جنگید که عینا همین استدلال را در مورد عراق به عمل در آوردند. به یاد شما و هموطنان می آورم که قبل از اینکه به عراق حمله کنند، آقای صدام انتخاباتی ترتیب داد و با 100 درصد آرا رئیس جمهور شد که معنای آن عدم وجود و حضور ملت عراق بود. اولین توجیه آقای بوش این بود که ملتی که چنان وحشتی او را فرا گرفته که به پای صندوق می رود و 100 درصد به چنین مستبدی رای می دهد، اول باید او را از دست این مستبد رها کرد. به هموطنان خودم یادآور می شوم که تا همین امروز که ما داریم این صحبت را می کنیم، هم نخست وزیرسابق انگلیس این استدلال را می کند و هم آقای بوش می کرد و هم محافظه کارهای جدید و نامزدهای حزب جمهوری خواه آمریکا می کنند، همین استدلال را هم در مورد افغانستان می کردند وقتی که تحت سیطره طالبان بودند. حالا ملت ایران با این تحریم وسیع به دنیا گفت که من هستم، قیم هم لازم ندارم، خودم می خواهم امور خود را تصدی کنم، لطفا طبل جنگ را خفه کنید. این یک اثر بسیار مهم است و مقایسه ای هم که انجام دادم، واقعی است نه یک مقایسه صوری، در مورد دو همسایه ایران فقط یادآوری کردم که در موردشان همین استدلال را کردند که این دو ملت اسیرند و از خود اختیاری ندارند، مرعوب هم شده اند، بطوریکه هنگامی که این دیکتاتور می گوید که به پای صندوق رای بروید آنها هم می روند. همین حرف را هم در مورد ملت ایران می زدند که این ملت مرعوب شده، اتم به کنار، این ملت را باید از شر این رژیم رها کرد! این اثر اینقدر بزرگ، گویا، روشن و شفاف است که اگر بگویم به اثرهای دیگر توجه نکنیم بجا گفته ام. یک ملت نباید جنبش اش را متوقف کند. قبلا زمانی که جنبش ادامه داشت، هشدار می دادم که اگر جنبش را متوقف کنید، بلا یکی یکی نازل می شود و شد. حالا به شما می گویم قدم مهمی برداشته اید باید ادامه دهید، اگر ادامه ندهید می گویند این ملت منفعل بوده است پای صندوق نرفته، ولی عمل و وجودی هم اظهار نکرده است، چنانکه عده ای بدون اطلاع هم گفته اند که تحریم منفعلی بود و مانع کار رژیم هم نیست، برای خنثی کردن اثر تحریم دارند این توجیه ها را می سازند، پس برای اینکه اثر تحریم خودتان قطعی بشود، برای همیشه فکر جنگ از بین برود باید جنبش را ادامه دهید. گفتیم که آقای خامنه ای با تحریم انتخابات و حتی با نوع کسانی که به مجلس رفته اند منزوی بودنش مسجل شد. وقتی کسی در سطح کشور منزوی شد، در سطح بین الملل هم واکنش اش به ترتیبی است که مشاهده کردیم، او ناتوان است. مردم چه گفتند که خامنه ای ناتوان شد؟ پیام مردم خطاب به این آدم این بود که خواب آشفته نبین، اگر هم خواب خوش دیدی، زیاد باورت نشود، خیال نکن که اگر کار این کشور به جنگ رسید ما ملت پشت تو آدمی می ایستیم که کشور را لب پرتگاه جنگ نگاه داشته ای! بنظر من یک دلیل مهم تحریم را خود آقای خامنه ای به دست مردم داد، وقتی گفت اگر نیایید رای بدهید به ایران حمله می شود. پر رویی هم حدی دارد، این وضعیت را شما درست کردید، اینکه کشور در تحریم است، اینکه اقتصادش به این روز است، اینکه تهدید به جنگ می شود، اینها که خود به خود بوجود نیامده است، شما بوجود آوردید، حالا که بوجود آوردید، می گویی من شما را در این لبه پرتگاه آوردم، یا آنچه که من می گویم می کنید، یا این دشمن حمله می کند و به ته پرتگاه پرتت می کند، خورد و خمیر میشوی! خب هر انسانی که برای خودش اقل شخصیت هم قائل بشود، می گوید آقا حیا کن. می گوید، چه کسی گفته که تو مرا به اینجا بیاوری و بعد تهدید کنی که بیا پای صندوق، اگر نیایی، روی سرت بمب می ریزند؟ پای صندوق نمی آیم! پس این پیام روشنی بود که به این آقا دادند که نه در جنگ پشتت هستیم نه شما را در این تحریم ها بدون نقش می دانیم، اینها زیر سر شماست. چنین آدمی وقتی این پیام را از مردم خود دریافت می کند، دیگر آن آدم قبل از پیام نیست، چون می داند که دنیای خارج به این ضعف او آگاه است، پس ناگزیر است دست از آن شعارهایی که آقای خمینی هم می داد و به ایشان نمی آید که آنها را تکرار بکند ولی تکرار می کند، بردارد، شعارهایی از این دست که "ما تا آخر می رویم" و "این غربی ها حرفهای صد تا یک غازمی زنند" و .... حالا باید تشریف بیاری و سر واقعیت بایستی! هرگاه مردم ایران بر روی حقوق ملی خودشان بایستند، آنوقت مسئله بر وفق حقوق ملی مردم ایران قابل حل می شود، اگر نایستند، این رژیم می تواند تا سرکشیدن جام زهر پیش برود. ایرانیها! خوب حواستان را جمع کنید، خوب به حقوق ملی خودتان آشنا بشوید، روی حقوق ملی خود بایستید که این رژیم نتواند برود جام زهر بنوشد بعد هم مدعی بشود که ملت به دولت خیانت کرد. یادآور می شوم که در جنگ هشت ساله هم بعد از اینکه آقای خمینی جام زهر را سرکشید، بعضی از همین منبری هایی نظیر آقای خامنه ای دراین شهر و آن شهر منبر رفتند و گفتند علت اینکه آقای خمینی به سرکشیدن جام زهر و پایان دادن جنگ تن داد، این بود که شما مردم دیگر حاضر نشدید، به جبهه ها بروید، به دولت خیانت کردید! اینهم اثر دوم، یعنی ما الان در وضعیتی هستیم که مردم ایران راه رفتن این رژیم در بحران تا جنگ را برایش بستند، البته به شرط اینکه، قدر این موقعیتی که بدست آورده اند را بدانند و این فشار را به همین تحریم اکتفا نکنند، ادامه بدهند، اگر ادامه بدهند راه اینکه رژیم بحران را تا جنگ برود، بسته اند. حال به بررسی اثر تحریم بر افکار عمومی مردم دنیا می پردازیم، اگر رژیم به وسایل ارتباط جمعی این امکان را می داد که مخبرها حتی در همان شهر تهران از تمام حوضه ها بازدید کنند و واقعیت را گزارش کنند، اثرش فوری و قطعی در افکار عمومی دنیا منعکس م یشد و مردم دنیا متوجه می شدند که این ملت مثل اینکه نخوابیده است، جنبشش ادامه دارد و خیلی هم وسیع است، اما می دانیم که آن رژیم مانع این کار شد، بنابر آنچه که خود خبرنگاران گفتند، آنها را به چند حوضه بردند و بعد هم به هتل برگردانند و گفتند که حق ندارید از هتل خارج شوید. با این حال، با توجه به مواضعی که راجع به انتخابات گرفتند که در همین گفتگو گفتم، زمینه آماده است، یعنی حقایق را در سطح افکار عمومی دنیا می توان طرح کرد، خود ما این را تصدی می کنیم، به ترتیبی که مردم دنیا متوجه بشوند که تحریم چه وسعتی داشته است و در درون و در رابطه با برون چه اثرات عظیمی داشته است. فرض کینم که این کار را تصدی کردیم و افکار عمومی دنیا که همواره با جنبش مردم ایران، وقتی که جنبش می کنند همصدا می شوند، از نو با جنبش مردم ایران همصدا شدند و خود این امر برای دولتهایی که می خواهند مسئله را با زور حل کنند، تعدیل کننده می شود. اثر چهارم؛ یک افغانی، مقاله ای انتشار داد که انقلاب ایران زود پیر شد و الان در منطقه کسی آرزو نمی کند که این انقلاب را در کشور خودش ببیند! آن انقلابی که گل را برگلوله پیروز کرد یکی از زیباترین، معنوی ترین لحظات عمر بشری بود، نه تنها برای مردم ایران، برای همه مردم دنیا آن لحظه ای که گل بر گلوله پیروز شد. این رژیم چه بر سر آن انقلاب آورد که امروز به اینجا رسیده است که کسی میل ندارد آنچه که در ایران شده، در کشور او بشود؟ وقتی ملتی به حرکت خودش ادامه داد، به همه آنهایی که درهمسایگی او هستند، در بقیه نقاط دنیا هستند،در دنیای مسلمانها هستند، در بیرون دنیای مسلمانها هستند، یک درس بزرگ می دهد، آن درس هم اینستکه انقلاب پایان نیست که بله چون رژیم شاه رفت، ایران بهشت شد! مقاومت ساختهای استبدادی سرجایش است، آنهایی هم که جدیدا می خواهند خلا را پر کنند و قدرت را از آن خود کنند هم به یاری آن ساختار می آیند و کار می خواهد، تلاش می خواهد، فداکاری می خواهد، از جان گذشتن می خواهد که مردم ایران همه این کارها را کرده اند تا یک انقلابی به هدفهایش برسد، پس در واقع این تحریم، ما مردم ایران را در وضعیت جدیدی قرار می دهد، درمیان خودمان میثاقی به میان آمد که ما جنبش را ادامه بدهیم تا انقلاب به هدفهایش برسد، محتاج انقلاب جدید هم نیستیم. دوم اینکه، با این کار زمینه تحول واقعی را در کشورهای دیگر هم فراهم کنیم وگرنه توجه بکنید، آنکه روسها هستند، برای اینکه یک ایران آزاد و مستقل بر آسیای میانه اثر مستقیم خواهد داشت، دلشان می خواهد که همین رژیم بر سر کار باشد، به آنها هم باجهای خوبی می دهد و مشکلی هم با آنها ندارد. غربیها هم یک دولت مستقل و نماینده یک ملت آزاد و مستقل را نمی خواهند، دلیلش هم روشن است برای اینکه آنها می خواهند که بر منابع نفت منطقه مسلط باشند، یک رژیم وابسته در ایران می خواهند که وسیله ای برای این بشود که در آسیای میانه براحتی همدست پیدا کنند و در آنجا رقابت موفقی با روسها به عمل بیاورند، منابع نفت و گاز آنها را هم بلکه تصاحب کنند. این واقعیت تنها مربوط به امروز نیست، از زمانی که روسها قدرت شدند، غربیها هم بعنوان قدرت در جنوب ایران حضور پیدا کردند، کشور ما میان این دو قدرت بوده، هردو هم همین سیاست را داشتند و هنوز هم همین سیاست را دارند. خط استقلال و آزادی چندین نوبت این تعادل را به هم زد و نشان داد که دولت مستقل، آزاد و حقوقمدار در ایران در این قلمروی وسیع اثر مستقیم و فوری دارد. روشی که مردم ایران در انقلاب بکار بردند بعد در همه جای دنیا تکرار شد، آنها هم بکار بردند، موفقیت هم بدست آوردند، پس این تحریم با فرض اینکه جنبشی است که ادامه دارد بر دو همسایه افغانستان و پاکستان در شرق، عراق و کشورهای دیگر در غرب، بهار عرب و آسیای میانه اثر مستقیم دارد. حالا این اثر وقتی قطعی می شود که جنبش مردم بدیل درخور خود را پیدا کند که در برابر این رژیم و دنیا زبان این ملت باشد و نوید یک آینده دیگری باشد که آینده استقلال و آزادی است. اینها اثرات این تحریم در رابطه با دنیای خارج بود. امیدوارم مردم ایران قدر حرکت خودشان را بدانند، خصوصا جوانان، زنان، معلمان و دانشگاهیان به حرکت درمی آیند، بیشتر از آنچه که تا به حال بوده اند و این جنبش را همچنان تا قطعی شدن تحول از استبداد به مردمسالاری پیش می برند. شاد وپیروز باشید Genre Abolhassan Banisadr 1390-12-19 = ابوالحس