Banisadr 91-07-20= اخلاق و اهمیت وجدان اخلاقی گفتگوی خانم وفا با آقای بنی صدر by Esteghlal Azadi published on 2012-10-11T17:58:49Z Banisadr 2012-10-11= فایل تصویری http://youtu.be/U_opARBCSAM بنی صدر: تعریف کردن خویش به "ضد" علامت عقب ماندگی فرهنگی است. ۱۳۹۱/۰۷/۲۰ برنامه تلویزیون سپیده استقلال و آزادی ژاله وفا: در ایران زیاد می شنویم که بعلت رفتار نظام حاکم، خیلی از جوانان خصوصا از دین بری شده اند و ضد دین شده اند و آینده خود را در دوری و پرهیز از دینی که ارائه می شود و اخلاق مبتنی بر این دین می بینند. سوال من اینست که اخلاق چه نقشی در هویت دارد و قدرت حاکم چه تسلطی بر اخلاق دارد؟ نقش اخلاق چیست و چرا یک جوان نیاز به داشتن اخلاق دارد؟ بنی صدر: علامت عقب ماندگی و بهترین علامت زورمداری، تعریف کردن خویش به "ضد" است. در بحث هویت عرض شد که بخش عمده هویت که خودانگیخته است، را انسان برای خود می سازد. اگر کسی خواست هویت را آنطور تعریف کند که من آنم که "ضد دین هستم"، من آنم که "ضد رژیم یا اپوزیسیون هستم"، .... بطور مثال در مورد کلمه "اپوزیسیون"، کسر شان و منزلت یک انسان است که خود را اینطور تعریف کند که من ضد ولایت مطلقه آقای خامنه ای هستم، این هویت نمی شود، هویت را او دارد و من بی هویت می خواهم بعنوان اینکه ضد او هستم، به خود هویت بدهم، برنده اوست. پس ارزش اول اخلاق، اینست که انسان برای چیزی باشد، نه برضد چیزی. چرا؟ غیر از این دلیل که گفتم: "انسان را در هویت به چیزی وابسته می کند که می گوید من ضد آن هستم مثلا می گوید من ضد اسلام هستم، در واقع، هویت را از همان اسلامی می گیری که می گویی من ضدش هستم."، دلیل مهمتری وجود دارد و آن اینکه "ضد" شدن، خالی شدن از هویت است، با این توضیح؛ همانطور که "فرهنگ استقلال و آزادی" را، عقل آزاد و مستقل خلق می کند، اندیشه نیز همینطور است، "بیان استقلال و آزادی" را عقل مستقل و آزاد خلق می کند یا می پذیرد و اندیشه راهنمایی که بیان قدرت توتالیتر شده باشد، مثلا فرعونیت، استالینیسم، نازیسم و .... را می شود نقد کرد و به "بیان اصل" رسید که بیان استقلال و آزادی بوده است. وقتی شما می گویید من "ضد" هستم، خود را از این نعمت محروم کردید، برای اینکه نمی توانید نقد کنید. ما چون "ضد" نشدیم، نقد کردیم، بطور مثال من، اسلام از خود بیگانه شده در بیان قدرت را نقد کردم و به بیان استقلال و آزادی رسیدم اما کار من منحصر به اسلام نبوده است. در مورد روش، "منطق ارسطویی" را نقد کردم، "منطق دیالکتیک" را هم نقد کردم، هسته عقلانی این دو تا را بیرون کشیدم با آنچه که خود در تجربه بدست آورده بودم، یک روش علمی ایجاد کردم و در اختیار گذاشتم. ژاله وفا: یعنی انسان با نقد مرامها، هر مرامی که باشد، می تواند به نقطه اشتراکات این مرامها که حافظ حقوق انسان هستند، دست پیدا کند؟ بنی صدر: درسته. ولی اول باید از اندیشه راهنمایی شروع کند که در محل زندگی او دین یا مرام اول باشد، مثلا اگر کسی در فرانسه که دین اولش کاتولیسیسم است، زندگی می کند اگر بخواهد اسلام را نقد کند و به بیان استقلال و آزادی برسد، به کار اقلیت کوچکی می آید اما اگر خود مسیحت کاتولیک را نقد کند، به کار اکثریت بزرگی می آید و از آن باید شروع کند، وقتی آن کار را انجام داد، جامعه انتخاب پیدا می کند. از آن فضای بسته پر از خرافه و امر و نهی قدرت فرموده، امکان رهایی پیدا می کند. هیچ آدمی که خود را به "ضد" معرفی بکند، وجود ندارد که بتواند بگوید من قدرتمدار نیستم و از قدرت، یعنی "بکار بردن زور" عاری هستم، حتی ادعای آنرا هم ندارند. مثلا، مارکسیست لنینیست ها گفتند ما ضد دین هستیم اما گفته اند که هدف فعالیت سیاسی بدست آوردن قدرت و بکار بردن آن است، غیر از این هم ممکن نبود! ضد یعنی دشمنی، و دشمنی مرز ایجاد کردن است، در این هستی، چه چیزی مرز ایجاد می کند؟ زور. پس وقتی کسی می گوید من ضد هستم، خود را زورمدار معرفی می کند پس مرام ایشان زور است، الا اینکه از این مرام که اسلام ولایت فقیه است، خوشش نمی آید، می خواهد اندیشه راهنما دیگری که قدرت مطلوب او را توجیه می کند، جانشین کند، خلاء که ممکن نیست، به محض اینکه شما از چیزی خالی شدی، اگر آنرا با چیز دیگری پر نکنی، زور جایش را پر می کند. شما اگر حقی که داری، غافل شدی، ناحق که زور است، جای آنرا می گیرد. به این دلیل، طبق قاعده، وقتی از حق غافل می شوی، بنده زور می شوی. محتوا و ارزشهای وجدان اخلاقی که با آن پندار، کردار، گفتار آدمی را می سنجد، وقتی حقوقی دقیق و شفاف هستند، اول سخنی که به آدمی می گوید، اینست که به کسی که "ضد" است، بگوید تو قربانی شدی. وجدان اخلاقی بیشتر از همه به کار جوانان می آید. چون جوان سازنده آینده و نیروی محرکه ایست که نظام اجتماعی را باز می کند. ژاله وفا: در تعریف هویت گفتید که هویت یک نوع سازندگی، خلق، ابتکار و ابداع فرهنگی است، جوانی که هویت خود را بر اساس ضدیت تعریف می کند، در واقع، در ساختن و ابداع عقیم می شود یعنی آن استبداد به هدف اصلی خود، رسیده است که می خواسته جوان را از فرهنگ سازی باز بدارد. بنی صدر: می خواهد جوان را بنده قدرت بکند. وقتی آدمی گفت من ضد هستم، اصل قدرت را پذیرفته است، یا قدرت حاکم، یا قدرتی که شما می خواهید جانشین آن کنید. چون معمولا انسانها، قدرت حاکم را بزرگ می بینند و خیال می کنند که توان در افتادن با او نیست، فکر تسلیم شدن بیشتر بر آنها حاکم می شود. در عمل تسلیمش می شوند، در زبان ضدش می شوند. چون زورش هم به آنها نمی رسد، نمی تواند بگوید بالا چشم آقای خامنه ای ابرو است، هر چه فحش دارد به اسلام می دهد. هر چه هم به اسلام فحش می دهند، رژیم می گوید چه بهتر! می گوید اگر ما نباشیم، این ضدها می آیند و هست و نیست اسلام را می برند، همانگونه که اخیرآ آقای خامنه ای خطاب به روحانیان گفته است. ژاله وفا: این بی اخلاقی(خود را ضد تعریف کردن)، فقط در رابطه با نظام سیاسی که نیست، در تمامی روابط اجتماعی، در رفتار دختر با پسر، پسر با دختر، رفتار خانواده، پدر و مادر، محیط کار، در رانندگی ... خودش را نشان می دهد. بنی صدر: اصل را بر تضاد گذاشتن، همین است. مثلا زن و شوهر با هم نشستند، زن فکر می کند برای اینکه بگوید من شخصیت دارم بزند در دهن شوهر، یا بگوید تو چیزی نمی فهمی، یا بعکس. مرد بگوید خانم تو چه می فهمی که خودت را وارد هر حرفی می کنی؟ یا پدر و مادر به بچه شان می گویند، بچه فضولی موقوف. یا بچه مدتی به مدرسه می رود، فکر می کند دیگر پدر و مادر هیچی حالیشان نسیت، می گوید: شما که سواد ندارید، بهتر است خودتان را وارد معقولات نکنید! یا در بیرون، مثلا همین رفتارهایی که پسرهای جوان نسبت به دخترهای جوان پیدا می کنند، در یکی از نامه هایی که از ایران آمده بود، بعضی جوانها آنطور خود را تعریف می کردند که ما آنیم که در هفته، چند تا "مخ زنی" می کنیم، مثلا در هفته، می تواند یک دختر را بفریبد، در ماه، مثلا 5 تا، به خودش خیلی می بالید! این شیوه های رفتاری که تا این حد بر "قدرت" ارزش می نهد که به یک عمل ناپسند و دون شان انسان، اینقدر بهش می بالد، برمی گردد به اینکه در واقع زن را "ضد" تعریف می کند، مثل اینکه تصرف کرده! من آنم که در یک هفته، یک دختر تصرف کردم! آدمی با این طرز فکر، چطور می تواند رشد کند؟ اصلا از رشد چه می فهمد، که رشد بکند؟ ژاله وفا: در واقع، ضدیتی که نظام ولایت فقیه با زن دارد، خود در این ذهنیت نشانده است؟ بنی صدر: همه را به پای رژیم ننویسیم، جوانی که در نامه صحبت شده بود، دانشجو است و این طرز فکر را دارد، مسئولیتش با خودش است، وجدان اخلاقی اش چرکین است، چیزهایی که بعنوان ارزش آنجا ضبط است، همه اش نخاله است زیرا استعداد دوست داشتن که حق معنوی انسان است، جزء حقوق ذاتی انسان است، از خود بیگانه شده است و به خودش اجازه فریفتن و تصرف کردن می دهد، بعد که به او می گویی که سرنوشت این دخترها چه می شود، می گوید آنهایی را که من ول می کنم، یکی دیگر می گیرد! این طرز فکر بر اینست که زن برای ارضا شهوات این آقا یا امثال او خلق شده است! جامعه ای که زن در آن، آن مقدار بی منزلت شده است، فاقد حقوق شده است، چگونه رشد می کند؟ می شود جامعه ای که ما داریم! خود را ضد تعریف کردن، آدمی را به اینجا می رساند. دوره شاه، من را گرفتند و پیش سرهنگ مولوی، رئیس امنیت تهران بردند. مرا نگاه کرد، گفت: «قیافت هم بد نیست، چرا نمی روی دختر بازی؟، چرا نمی روی کیف بکنی؟ که این وقت شب، شما را اینجا نیاورند و از اینجا قزل قلعه نبرند؟» آنوقت، زندان اوین نبود، زندان قزل قلعه بود. گفتم: «جناب سرهنگ، من جوری بار آمدم که فکر نمی کنم که زن اسباب بازی است و من باید بروم دختر بازی کنم که از آن کیف ببرم! زن، انسان و مسئول است و من هم در دفاع از حقوقش وظیفه مند هستم. اگر من در اینجا هستم برای اینست که دفاع از حقوق هموطنان وظیفه خود می دانم ولا که اینجا نبودم.» آن وجدان اخلاقی که به "ضد" تعریف می شود، محرومیت بسیار بزرگ دیگری هم به آدمی تحمیل می کند که آن غفلت از حقوق خویش و دیگران است. کسی که می گوید مخ زنی می کند، ککش هم نمی جنبد که دیگری را در زندان زیر شکنجه می کشند! ککش هم نمی جنبد که این کشور، وطن و هموطنان او در رنج و درد هستند، به حقوق ملی این مردم روزمره تجاوز می شود. خود را "ضد" تعریف کردن، انسان را از حق غافل می کند چون اگر خودش را "برای" تعریف کند، آنوقت حقوق دشمن هم برایش محترم است. در کهریزک آن شکنجه ها را می کنند، چطور این جامعه اینرا تحمل می کند؟ وجدان اخلاقی عمل نمی کند که بازتاب طرز هویت سازی است که شما ایرانیان انجام دادید. به محض اینکه شما کارگری، می گوید: "من آنم که ضد سرمایه دارم." سرمایه دار هم خود را اینطور تعریف می کند که "من آنم که کارگر را باید استثمار کنم." روحانی خود را به ضد بی دین تعریف می کند، بی دین خود را ضد روحانی تعریف می کند. مرد خود را ضد زن تعریف می کند، زن هم خود را ضد مرد تعریف می کند و ......می شود جامعه اضداد. جامعه اضداد لاقید می شود، حساسیتش را از دست می دهد، به مقداری که در جامعه تضاد همگانی و توحید کم می شود، به همان اندازه وجدان اخلاقی، مبهم و گنگ می شود، جامعه از ارزیابی باز می ماند و در آن جامعه فساد گسترده، نابسامانی ها روزافزون، اعتیاد و خشونت فوق العاده گسترش پیدا می کند و آدمی مات می ماند که این همه مردم چطوری با این خشونت زندگی می کنند!؟ ژاله وفا: بعنوان حاصل صحبت امروز ما، فهمیدیم که انسان باید هویت خودش را بسازد بجای اینکه خود را به ضد تعریف کند و اگر با این نظام یا هر نظام استبدادی مخالف است، برای اینکه جو خشونت را کم کند، تا زمینه شکل گیری استبداد را از بین ببرد، وجدان اخلاقی بکارش می آید. بنی صدر: حاصل سخنی بعنوان مسئله ای که نسل امروز به آن بپردازد در چند جمله عرض می کنم: جامعه شما حق دارد در استقلال و آزادی زندگی کند و رژیم ولایت مطلقه فقیه دارید. "من آنم که ضد ولایت فقیه هستم" را بردارید، جایش "من آنم که برای جمهوری شهروندان هستم" بگذارید و رژیم ولایت فقیه را نقد کنید. ببینید وقتی آنرا نقد بکنید، چه رژیمی از آن بیرون می آید که دولت حقوق مدار بشود و با جمهوری شهروندان سازگار بشود؟ اگر این کار را بکنید، از این ابهامها و بازی های سیاسی «اصلاح طلب هستید یا نیستید؟، پهلوی طلب هستید یا نیستید؟، چپ هستید یا نیستید؟، راست هستید یا نیستید؟، مسلمان هستید یا نیستید؟» راحت می شوید، معلوم می شود که چه می خواهید و چه نمی خواهید. ولایت مطلقه فقیه را نقد کنید، ولایت جمهور مردم می شود. قانون اساسی اش را اصل به اصل نقد کنید، یک قانون اساسی سازگار با ولایت جمهور مردم، حقوق انسان، حقوق ملی و جمهوری شهروندان بیرون می آید. هم هویت ساختیم، هم فرهنگ سازی کردیم و هم معلوم کرده ایم که چه می خواهیم. سی سال است که سوال "چه باید کرد"، جوابی که همه بپسندند پیدا نکرده است. ما این کار را کردیم، شما جوانان دست بکار بشوید، ببینیم شما به چه نتیجه ای می رسید. گفتگو با تلویزیون سپیده استقلال و آزادی در 20 مهر 1391 این برنامه از روی تلویزیون آریانا افغان TV پخش می شود . این برنامه برای منطقه خاور میانه ( ایران ) و اروپا و آمریکا پخش خواهد شد . در حال حاضر برنامه هر هفته یک ساعت خواهد بود . ساعت پخش پنجشنبه ها از 8 تا 9 شب به وقت ایران می باشد . البته تکرار برنامه صبح جمعه از 8 تا 9 صبح خواهد بود . در صورت تمایل و در صورت امکان لطفا خبر را انتشار دهید. تنها از طریق کمکهای شما خواهیم توانست که کم کم سیمای تلویزیون ملی و مستقلی را داشته باشیم که صدای وجدان ملی ایرانیان شده و خط قرمز آن را نه منافع آمریکا و انگلیس و دیگر قدرتها که حقوق ملی ایرانیان ترسیم می کند آدرس سایت تلویزیون سپیده استقلال و آزادی www.sepideh-ea.com آدرس ایمیل تلویزیون سپیده استقلال و آزادی sepideh.ea@gmail.com تلویزیون سپیده استقلال وآزادی برای ایران و اروپا Satellite: Hotbird 8 @13°East - Frequency: 10723 H SR/FEC: 29900 - Transponder: 14 Ariana Afghanistan TV (Miskinyar) for U.S and Canada only تلویزیون سپیده استقلال وآزادی برای آمریکا و کانادا Satellite: Telestar5 @97°West (or Galaxy 19) Frequency: 12122 H-SR/FEC: 20000 Transponder: 8 Genre Banisadr 2012-10-11 = بنی صدر 1391