91-08-26= !همسویی مهم رژیم و قدرتهای جهانی از دید بنی صدر: نمی خواهند ملت ایران توان بگیرد by Esteghlal Azadi published on 2012-11-16T21:27:37Z Banisadr 2012-11-16=عصر جدید: در پی اظهارات آقای اوباما درباره مذاکره ایران و آمریکا در مصاحبه مطبوعاتی شان، تحلیل شما از امکان انجام مذاکرات مستقیم بین ایران و آمریکا و نتایج آن چیست؟ تحولات خاورمیانه و حملات اسرائیل به غزه را چگونه ارزیابی می کنید؟ بنی صدر:آقای اوباما مصاحبه کرده است و گفته است که دیپلماسی، تحریمهای اقتصادی و مجازاتها را راه و روش می کند و اگر یاد شما باشد، همواره توضیح می دادم که تهدید به جنگ، پوششی است برای چیزی که بدتر از جنگ است که همان تحریم و مجازاتهای اقتصادی هستند. بعد از اینکه آقای نتانیاهو در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بازنده اول شد و در ماه ژانویه هم انتخابات اسرائیل را پیش روی دارد، چون حرفی برای گفتن ندارد، به مردم اسرائیل چه می خواهد، بگوید؟ چشم اندازی دارد، آرمانی دارد که به مردم اسرائیل ارائه و پیشنهاد کند؟ خیر! می خواهد به مردمش صلح با فلسطنی ها را نوید بدهد؟ خیر! پس چه می خواهد بکند؟ چرا اسرائیلی ها باید به او رای بدهند؟، جز اینکه بگوید: "اسرائیل در خطر است و من آنم که اسرائیل را حفظ می کنم."، دست آویزش اینست و بساط فعلی را راه انداخته بعنوان اینکه فلسطینی ها به خاک اسرائیل موشک می پرانند. اکنون که سر و صدای جنگ علیه ایران دیگر بی معنی شده است، چگونگی حل مسئله اتمی ایران مانده است. وزیر خارجه روسیه ابتکاری بخرج داده است که فاش نشده است، آقای اوباما هم که از دیپلماسی به همراه وارد کردن فشارها به ایران سخن گفته است تا ایران حاضر شود به پای میز مذاکره بیاید بنابراین مسئله ای که الان خود را کاملا نشان می دهد، تحریم اقتصادی است که دائما هم تشدید می شود. کنگره آمریکا هم قرار است مجازات جدیدی وضع کند که هرگاه وضع شوند تحریم های ایران همانند و به همان شدت تحریم های عراق خواهد شد بنابراین متاسفانه ممکن است همان پیامدها را هم داشته باشد.بنابر اطلاع در دبی گفتگوهایی غیر رسمی انجام شده است که ممکن است بعدا رسمی شود. خانم اشتون و آقای جلیلی قرار است در گفتگویی تلفنی در 22 نوامبر، برای گفتگوهای 5+1 تاریخی معین کنند، با آژانس بین المللی انرژی اتمی هم قرار است در تهران گفتگو کند پس در ظاهر قضیه گفتگویی در کار است ولی به نتیجه رسیدنش، محل کلام است. بعضی می گویند که گفتگویی میان ایران و آمریکا روی نخواهد داد برای اینکه آمریکا می خواهد با این تحریمها، ایران را تحقیر و زبون کند تا ایران از موضع ضعف به پای میز مذاکره بیاید و آن رژیم هم در موقعیتی نیست که تن به تحقیر بدهد. آیا این استدلال مبنایی دارد؟ به گذشته نگاه بکنیم می بینیم که: - در زمان جنگ نیز همین گونه جام زهر را سر کشیدند، مگر سرکشیدن جام زهر تحقیر نبود؟ عراق در روزهای آخر در داخل خاک ایران بزن و بکوب می کرد! - آیا از داستان گروگانها سرفراز بیرون آمدند؟ وقتی که این آقایان با آقای ریگان و بوش معامله پنهانی کردند و بعد هم با آقای کارتر معامله کردند و گفت: "ایرانیان را چنان نقره داغ کردم که تاریخ از یاد نبرد"، آیا با سرفرازی این کارها را کردند؟ خیر، آنجا هم از موضع ضعف و تحقیر شده معامله کردند. - در ماجرای میکونوس چطور؟ آیا اروپایی هایی که قطع رابطه کردند و بعد دوباره رابطه برقرار کردند، از رژیم ایران تعهد نگرفتند، از جمله اینکه در اروپا دیگر دست به ترور نزند؟ البته طبق اطلاعاتی که به تازگی رسیده است آقای خامنه ای سازمان ترور را دوباره به حال آماده باش درآورده است. - در این طرف دنیا، مثلا وقتی که ایران با روسها معامله می کند، از موضع برتر باج می دهند!؟ خیر! بعنوان تحقیر شده باج می دهد. با چینی ها چطور؟ آنهم همینطور. به تازگی هند هم که می گوید بجای پول نفت جنسهای ما را ببر، چینی ها هم گفته بودند بجای پول نفت بیا عروسک ببر! حتی رفتار این کشورهای خلیج فارس که منابع مشترک نفت و گاز ما را می برند و می خورند، نیز متاسفانه تحقیر آمیز است. پس تجربه دورانی که رژیم بر سر کار است، نشان می دهد که متاسفانه در مواقعی که می توانستند مصالحه ای بکنند که تحقیر هم نشده باشند، مصالحه نکردند و به قول آقای خمینی تا آخر رفتند تا اینکه جام زهر را سر کشیدند و تحقیر شده تسلیم شدند. حال از دید دیگری که یک نویسنده آمریکایی به مسئله نگاه کرده است، به مسئله نگاه کنیم که واقعیت مهمی را دیده است. او می گوید که سیاست خارجی آمریکا همواره در رابطه با خاورمیانه، این بوده است که در این منطقه، هیچ دولتی قد راست نکند و هیچ ملتی توان پیدا نکند. شما هموطنان عزیز من می دانید که تدبیر و سیاست عمومی مالکها در دوران مالک و رعیتی، این بود که باید رعیت را مانند مرغ پرکنده، نیمه جان نگه داشت که نتواند توانی برای پریدن پیدا کند و اعتراض کند که چرا شما بر ما اربابید؟ در حال حاضر هم کشورهای مسلط همین روش را با کشورهای زیرسلطه دارند وگرنه ایران می توانست بعد از انقلاب راه رشدی در پیش بگیرد و الان کشوری ثروتمند و توانمند و وزنه بزرگی در جهان باشد. در تمام مدتی که قرار بود در ایران تجربه دموکراسی به عمل دربیاید، گروگانگیری شد، تحریم اقتصادی شد، سپس حمله عراق به ایران شد، وقتی که کودتای خرداد 60 شد و دیدند که جنگ ادامه دارد، اسلحه دادن به دو طرف شروع شد. بعد هم آلن کلارک وزیر دفاع خانم تاچر گفت: "جنگ در سود انگلستان و غرب بود، اسباب ایجاد و ادامه آنرا فراهم کردیم." چندی پیش هم سفیر انگلیس در عراق با کمال خونسردی اعلام کرد: "این جنگ دو مزاحم را ضعیف می کرد پس در سود غرب بود که ادامه پیدا کند." بعد از جنگ هم مدتی در دو طرف ایران، جنگ عراق و افغانستان را بصورت حلقه آتش دور ایران نگه داشتند، بعدش هم ماجرای اتم که مجازاتهای اقتصادی است که مردم ایران گرفتار آن هستند. معنای اینها اینستکه قدرت جهانی نمی خواهد ملت ایران، جان و توان بگیرد و در این امر با رژیم ایران همسو، همفکر و همکار است برای اینکه این رژیم هم همین کار را می کند، کار دولت ایران در دست مافیاهای رانت خواری است که کارشان رانت خواری است یعنی نیروی محرکه سرمایه که باید به کار تولید برود را از مردم می دزدند و از کشور خارج می کنند، از اینرو با قدرتهای جهانی همسو و همکار هستند. جای تعجب نیست که 34 سال است ایران تحت فشار اقتصادی است، در جنگ است، در محاصره پایگاههای نظامی است، در بحران داخلی و خارجی است چون قدرت خارجی کشوری ضعیف را می خواهد، رژیم هم همین را می خواهد. به یاد هموطنان عزیزم بیاورم که آقای خمینی گفت: "اقتصاد مال خر است"، بعد هم آقای رجایی را بعنوان نخست وزیر تحمیل کرد که می گفت امام فرموده مردم باید ریاضت بکشند و ریاضت کشیدن تا امروز ادامه دارد. وقتی که کشوری ثروت ندارد، می گویند شما باید به آنچه که داری، قانع باشی و با آن زندگی کنی، اما زمانی هست که کشوری ثروت دارد، وقتی ریاضت می کشد ثروتش کجا می رود؟ شما ایرانی ها از خود نمی پرسید این میلیاردها دلار پول نفت کجا می رود؟ تا شما مردم به حداقل و ریاضت خو نکنید، طبیعتا رانت خواری هم ممکن نمی شود پس ما به ازای فقر عمومی و ریاضتی که می کشید، رانتهایی است که مافیاها به جیب می زنند. سود قدرتهای خارجی هم در ریاضتی است که شما می کشید چون از درآمد نفت، جزء ناچیزی به این رانت خوارها می رسد و جزء بزرگ آن به قدرتها و اقتصادهای مسلط می رسد. این واقعیتی است که شما باید از آن اطلاع داشته باشید. وقتی ملتی به یارانه معتاد شد، کارپذیر و منفعل شد و به انتظار نتیجه نشست که: "آیا مذاکره می شود یا نمی شود؟ اگر مذاکره شد نتیجه آن برداشتن تحریمها می شود و پول نفت مانند گذشته برای بودجه دولت کافی باشد تا دولت، کسر بودجه خود را با 3 برابر کردن قیمت دلار جبران نکند؟ و قیمت دلار پایین می آید یا خیر؟"، این زندگی نیست که شما می کنید. اگر مسلمانید، قرآن می گوید خداوند برای شما یسر خواست نه عسر، گشاده دستی خواست نه تنگدستی و فقر. پس این فقر و تنگ دستی را نپذیرید و به فکر نسل بعدی خود باشید. در دنیایی زندگی می کنید که می بینید غرب با چه بحرانی روبرو است و آسیایی که دارد قد برمی افرازد، شما چه کار می کنید؟ تماشاگر، منفعل و نظاره گرید که ثروتهایتان را رانت خوارها می خورند و منتظرید ببینید که آیا مذاکره می شود و اگر شد نتیجه اش چه می شود؟ در حالیکه اگر شما عمل بکنید و حقوق خود را مطالبه کنید و به حقوق ذاتی که دارید، عمل کنید، وضعیت کلا فرق می کند. درست است که غربی ها چنین سیاستی دارند و بعد از انقلاب و قبل از آن در دوره شاه نگذاشته اند شما امکانات خود را در رشد بکار ببرید اما واقعیت دیگری هم هست و آن اینکه، نگذاشته اند چون خود شما عمل نمی کنید. اگر شما بر بخیزید و حق خود را مطالبه کنید، این قدرتها چه آمریکا باشد یا اروپا، ناتوان هستند و توانایی دوران استعمار را ندارند که قشون کشی کنند و کشور را به زور تصرف کنند و بگویند که شما حتما باید در فقر زندگی کنید. در آغاز مصاحبه گفته شد که آقای نتانیاهو برای انتخابات آینده اسراییل به جنگ نیاز دارد چون حرفی برای گفتن ندارد اما اینطرف هم هست، این فلسطینی برای مطالبه حق خود چه می کند؟ از زمانی که اسراییل را در سرزمین آنها ایجاد کردند تا امروز توانستند حتی برای مدت کوتاهی با هم دعوا نکنند؟ نتوانستند، الان هم نمی توانند، هر کدام یک ساز می زنند! وقتی در خود غزه، مردم از همه چیز محرومند و کسانی که بر آنها حکومت می کنند، هیچ حقی برای آنها قائل نیستند، چگونه می خواهید افکار عمومی دنیا به حمایت از آنها برخیزد؟ این است مشکل کشورهای ما! وقتی قطر با یک وجب زمین و تحت سلطنت شیخی که معلوم نیست از انسانیت چه مایه ای در اوست، این همه در امور منطقه تاثیر گذار است، یعنی کشورهای بزرگ منطقه ناتوان اند، به اداره خود هم توانا نیستند. ملاحظه کنید که قطر دیروز در لیبی مداخله می کرد و امروز در سوریه مداخله می کند، فردا معلوم نیست در ایران مداخله بکند یا نکند! تحقیری که صاحبان آن نظر(مجازات های اقتصادی تحقیر است و رژیم از موضع تحقیر شده حاضر نمی شود، پای میز مذاکره بنشیند و مصالحه کند) از آن غافل هستند، تحقیری است که ملت می شود، این ملت است که نمی باید این تحقیر را بپذیرد و اگر نپذیرفت و بر این تحقیر عصیان کرد، همه چیز را تغییر می دهد. همین مورد شهید ستار بهشتی را ببینید که هماهنگی و همکاری گسترده در افشای آن چه بازتابی در دنیا ایجاد کرد. ولایت مطلقه فقیه خود تحقیر ملت است چون صغیر به شمار می روید. وقتی که کار این کشور به جایی می رسد که تحت این تحریمها باشد و این ملت اصلا اطلاع ندارد که چرا در این وضعیت است، این بدترین نوع تحقیر است! این آن تحقیری است که اگر بر آن عصیان کنیم یک ملت زنده می شویم، نه تنها در کشور خود، نه تنها در منطقه بلکه در جهان، عاملی برای ایجاد تغییرهای مطلوب می شوید. امیدوارم که ملت ایران برخیزند، این تحقیر را نپذیرند و سرنوشت خود و منطقه را تغییر بدهند، در جهان هم نقشی بزرگ را باز بیابند. شاد و پیروز باشید. http://banisadr.org/ گفتگو با رادیو عصرجدید در 26 آبان 1391 گفتگوهای رادیو اینترنتی عصرجدید با آقای بنی صدر، جمعه ها ساعت 21:30 الی 22:00(بوقت ایران) پخش می شوند. آدرس سایت رادیو: http://www.asrjadid.com/musicvideo.php?vid=8eade25e1 Genre Banisadr 2012-11-16 = بنی صدر 1391