91-01-11=پشت پرده «سفر اردوغان و رئیس سازمان امنیت ترکیه به ایران» از زبان بنی صدر by Esteghlal Azadi published on 2012-06-18T10:28:23Z Banisadr 2012-03-30= اهداف سفر اردوغان به ایران از دید بنی صدر عصر جدید: با توجه به کنفرانس اوباما در سئول و نشست سران عرب در بغداد پیرامون مسائل اتمی و همینطور سفر آقای اردوغان به ایران و تماس با آقای خامنه ای به نظر می رسد تحولاتی در راه است. ارزیابی شما در این رابطه چیست؟ بنی صدر: چند اجتماع مقارن با هم برپا شدند. در سئول 40 کشور شرکت کردند در باب امنیت و خصوصا تروریسم اتمی گفتگو کردند و از ایران و کره شمالی هم دعوت نکردند. در بغداد کنفرانس سران عرب تشکیل شد که برخی از سران عرب به اعتراض به سیاستهای عراق در قبال سوریه به آن کنفرانس نرفتند. کنفرانس سئول و بغداد هر یک قطعنامه ای صادر کردند. در همان حال، سوریه و روسیه و چین طرح آقای کوفی عنان برای سوریه را پذیرفتند. حال سئوال اینست که آقای اردوغان به ایران برای چه کاری رفته است؟ قبل از اینکه آقای اردوغان به تهران برود بمدت 6 ساعت با آقای اوباما گفتگو کرده است. خود این طولانی بودن گفتگو گویای اهمیتی است که آقای اوباما و حکومت آمریکا خواسته به ترکیه و نقش او در منطقه بدهد. تلقی آقای اردوغان از این گفتگوها اینست که آمریکا نقش رهبری کننده ترکیه در منطقه را بازشناخته است و نقش ترکیه در به سامان رساندن گفتگوهای اتمی با ایران را نیز قبول کرده است. پس رفتن مستقیم آقای اردوغان از سئول به تهران به این معنی است که ایشان نقش واسطه را بین آمریکا و ایران داشته است. اطلاعاتی که انتشار یافته است حاکی از این است که قبل از رفتن اردوغان به ایران رئیس سازمان امنیت ترکیه میت را چند نوبت به ایران فرستاده است تا او اطلاعات لازم را اخذ کند تا بکار آقای اردوغان بیاید. مسئول امنیت در این سفرها متوجه شده است که غیر از ترکیه یک مجرای گفتگوی محرمانه دیگری هم بین حکومت اقای اوباما و بیت آقای خامنه ای وجود دارد. خبر در باب گفتگوهای محرمانه دو طرف ایران و آمریکا در بغداد قبلا در نشریه انقلاب اسلامی آمده بود. این اطلاع جدید آن خبر را تائید میکند. قبل از اینکه اردوغان به تهران برود سخن از این بود که علت اینکه زمان و محل گفتگوها معین نشده این بوده که گفتگوهای محرمانه هنوز به نتیجه نرسیده بوده است. ولی حال که آقای اردوغان به تهران رفته است آقای صالحی گفته است که گفتگوها در 13 آوریل در اسلامبول صورت خواهد گرفت. طرف اروپایی تاریخ را تائید کرده است اما محل گفتگو را گفته توافق قطعی نشده است. آقای اردوغان در تهران و مشهد چکار می کرده است؟ دفتر آقای خامنه ای گفتگوهایی که اردوغان در مشهد با آقای خامنه ای داشته است را انتشار داده است. طبق آنچه که دفتر آقای خامنه ای منتشر کرده است کسی که این گفتگو را بخواند، متوجه می شود اصلا گفتگوی نیست بلکه حرفهای در سطح پایین خامنه ای به آقای اردوغان است. انگار که به منبر رفته است و برای عوام کل انعام صحبت کرده است. باید بگوئیم که بر ایران واقعا کسانی حکومت می کنند که لایق همان منبر رفتن برای عوام کالانعام هم نیستند. یعنی نمی دانند چه چیزی میخواهند، بر سر چه موضوعی گفتگو می کنند و چه نتایجی از این گفتگوها می خواهند بدست بیاورند؟ مگر اینکه بگوئیم که دیدار با آقای خامنه ای تشریفاتی بوده و وی نیز فرصتی بدست آورده است که مقداری حرفهای عامه پسند در آنجا بزند. البته عامه ای که او خود تشخیص میدهد و فکر می کند عوامی هستند که از چنین حرفهائی خوششان می آید. در صورتی که ایرانیان عاقل و بالغ، هنگامیکه چنین حرف های را می شنود متوجه می شوند که ایشان چقدر از واقعیات این دنیا بی خبر هستند. مگر اینکه بگوئیم که مثلا محرم راز آقای خامنه ای، به فرض آقای ولایتی، مذاکرات را بطور جداگانه درباره موضوعاتی که آقای اردوغان بخاطر آنها به ایران سفر کرده است با ایشان انجام داده است. چرا ما چنین می گوئیم؟ بخاطر اینکه خود آقای اردوغان میگوید در تهران راجع به چه موضوعاتی صحبت کرده است. می گوید که درباره مسئله اتمی ایران، در مورد سوریه و در مورد عراق در تهران گفتگو کرده است. از این سه موضوع طرف ایرانی هیچ چیزی بیان نکرده است جز اینکه دفتر آقای احمدی نژاد بیان کرده است که آقای اردوغان از اینکه ایران حق دارد تکنولوژی اتمی صلح آمیز داشته باشد، حمایت کرده است و ایشان نیز (آقای احمدی نژاد) از این بابت از آقای اردوغان تشکر کرده است. آیا براستی تمامی این سفر برای همین یک جمله بوده است؟ که آقای اردوغان به دیدار آقای احمدی نژاد وآقای خامنه ای وسایرین برود و نتیجه این دیدارها بشود : ترکیه حمایت می کند از .... خوب لازم به این سفر نبود و قبلا هم ترکیه این حرف را زده بود. پس می بینیم که در واقع طرف ایرانی هیچگونه اطلاع رسانی به مردم ایران انجام نداده است آن هم در این سه موضوع (اتم، سوریه، عراق) بسیار حساس و اساسی ! حال ببینیم طرف ترکیه چه گفته است : آقای اردوغان گفته است که گفتگوهای درباره اتم قرار است در ترکیه ادامه پیدا کنند، پیشنهادی به ایران کرده است در باب اتم و در جواب او آقای صالحی گفته است هرگاه آقای جلیلی نیز با این پیشهاد موافقت کند، این گفتگوها در آنکارا دنبال خواهد شد. در مورد سوریه آقای اردوغان گفته است آنچه مردم سوریه می خواهند این است که آرای آنها تکلیف دولت و رژیم را تعیین کند و ما نیز همین را به ایران گفته ایم. پس چطور ایران یک کلمه نگفت که ترکیه میگوید در سوریه مردم هستند که باید تکلیف را معین کنند؟ اگر طرف ایران این را می خواست بگوید چگونه باید این موضوع را بیان می کرد؟ باید می گفت که مخالفت کرده یا موافقت کرده؟ اگر مخالفت کرده، پس یعنی مردم سوریه چکاره هستند که تعیین تکلیف کنند؟ خب یک افتضاح بین المللی برای خودش تدارک می دید، اگر میگفت که مردم سوریه حق دارند که این کار را انجام بدهند باز سئوال پیش می آمد که پس چرا مردم ایران حق ندارند این کار را انجام بدهند؟ و بگویند شما آقای خامنه ای چکاره هستید که بر ایران ولایت مطلقه دارید؟ پس دلیل سکوت ایران این است که جوابی ندارد، برای اینکه مردم سوریه باید تعیین تکلیف کنند و به این جهت این قسمت از گفتگو را سانسور کرده اند. آقای اردوغان در باب پایگاههای موشکی در ترکیه نیز صحبت کرده است. در متنی به زبان انگلیسی دیدم که گفته اند که این پایگاهها نقش دفاعی دارند و نباید باعث نگرانی ایران شود چرا که تهاجمی نیست و متعلق به ناتو است. قبلا هم بوده که جمع آوری شده بود و دوباره می خواهند مستقر کنند. و اگر لازم هم باشد میتوان این پایگاهها را دوباره جمع آوری کرد. سئوال این است که اگر این پایگاهها دفاعی است، پس در مقابل حمله احتمالی ساخته شده اند؟ اما چه کسی قصد حمله دارد که پایگاه دفاع موشکی در ترکیه برقرار کرده اند؟ این سئوال پاسخی جز این ندارد که با توجه به اینکه موشکها در ترکیه مستقر می شوند این احتمال متوجه ایران است. مثلا اگر جنگی پیش بیاید و ایران بخواهد حمله موشکی انجام دهد این پایگاهها بکار دفاع خواهند آمد (ضد موشک ها برای خنثی کردن موشک های ایران). تا اینجا بنا بر اطلاعات انتشار یافته است. حال ببینیم که در غرب و امریکا و در خود ایران چه تلقی از این وضعیت وجود دارد؟ درون رژیم ایران کسی که حرفی زده باشد که بشود از او فهمید که نتیجه این سفر چه بوده است تا این لحظه من کسی را نیافتم جز دو نفر آقای توکلی که پیش بینی کرده است که سال نود و یک در زمینه اتم پیشرفت خواهیم داشت. آقای صالحی وزیر خارجه نیز لحن امیدوار کننده داشته است. خود آقای اردوغان در ترکیه هم لحن کسی که سفر بی نتیجه کرده است را نداشته است. بلکه لحن کسی را دارد که در منطقه حرف او خریدار دارد وامیدوار است که کاری پیش برود. اما در امریکا و غرب چگونه است؟ گزارشی را مرکز مطالعات استراتژیک لندن در 23 مارس قبل از سفر آقای اردوغان به ایران منتشر کرده است که بیشتر منعکس کننده وضعیت سیاسی اوباما و ارزیابی حکومت اوست. طبق این ارزیابی تحریم های مقرر شده از طرف امریکا و اروپا، صدمه خود را به مردم ایران رسانده است و سبب گرانی بهای نفت و زیان رسانی به اقتصاد جهانی نیز محرز است. اما اینکه این تحریم ها در قضیه ساخت سلاح های اتمی مانع کار دولت ایران بشود اثر مشهودی وجود ندارد. اطلاع دیگری هم دیدم که می گوید که حکومت آقای اوباما به این نتیجه رسیده است که باید در این تحریم ها تغییری داده شود. من بر این باور هستم که این نتیجه مستقیم تحریم گسترده انتخابات در ایران توسط مردم است. حال اینکه ایشان در موقعیتی باشد که بتواند این تغییرات را انجام بدهد یا نه امر دیگری است و میدانیم که در مجلس سنا آمریکا بدنبال تشدید تحریم ها بودند و سناتور جمهوری خواه از این امر ممانعت کرد. این علائم گویائی خود را دارند. از طرف دیگر میدانیم که امریکا یازده کشور را تا تاریخ 28 ژوئن معاف از مجازات خرید نفت از ایران کرد. این تاریخ هم تاریخی است که تحریم اروپا وارد مرحله عملی می شود. خوب اینها یا نتیجه آن گفتگو های محرمانه است و خود آن گفتگو ها هم نتیجه تحریم انتخابات توسط مردم ایران است و اینکه دستگاه آقای اوباما متوجه شده که تهدید نظامی و تشدید تحریم ها به جنبش مردم ایران زیان میرساند و نه به رژیمی که اصلا مسئله مردم را ندارد. مثل آقای سلطانیه که که راحت و صریح میگوید: ما کار خود را می کنیم و بهای این تحریم ها را هم مردم ایران می پردازند. شما تصور بکنید کسی را که میگوید در آژانس بین المللی انرژی اتمی نماینده ایران است، مثل اینکه دارد از ملت دیگری حرف می زد. حتی اگر از ملت دیگری نیز حرف میزد هنوز می بایست یک موضع انسانی و مودبانه می گرفت. اینکه مردم ایران بها می پردازند مثل این است که به این آقایان اصلا ربطی ندارد! ما کار خود را می کنیم و بهای این تحریم ها را مردم ایران می پردازند. بر شما مردم ایران اینگونه افراد حکومت می کنند. اینها برای شما و بهائی که از بابت این تحریم ها میپردازید و در مدت این سی سال هم پرداخته اید اصلا ارزشی قائل نیستند. چنانکه همین تحریم ها را وسیله ای برای پر کردن جیب های خودشان کردند. مشاهده می کنید گرانی های قیمت طلا ،دلار و... بلاخره این پولها به جیب کسانی می رود از جیب کسانی بیرون می آید که آنها مردم ایران هستند و به جیب کسان دیگری می رود آنان چه کسانی هستند؟ آنان کسانی هستند که می گویند ما کار خودمان را می کنیم و این تحریم ها اثری در ما ندارد و بهای آن را مردم ایران می پردازند. یعنی آقای سلطانیه فکر می کند اگر این حرف را بزند ممکن است باعث دلسوزی آقای او باما برای مردم ایران شود اما نه دل خود این آقا می سوزد، نه رهبر او و نه دل حکومتی که بر این مردم تحمیل شده است. وضعیتی که ما الان در آن هستیم میگوید تحریم انتخابات اثر خودش را کرده است و آقای خامنه ای دیگر کسی را ندارد و در انزوای کامل است. در ایران می گویند به غیر از معاودین عراقی کسی برای آقای خامنه ای نمانده است. از وزیر خارجه و نماینده در وین و فرمانده بسیج و رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس ... همه از معاودین عراقی هستند. از سوی دیگر با آقای احمدی نژاد نیز بطور مرتب رودروست. نمونه اینکه آقای صادق لاریجانی گفت که مقامات بالا با کمیته قانون اساسی که اقای احمدی نژاد تشکیل داه است مخالف است. مقام بالاتر از رئیس قوه قضائیه به غیر از آقای خامنه ای کیست؟ خب ملت صریح و روشن به آقای خامنه ای گفت نه. برو آقای خامنه ای ما ترا نمی خواهیم! توی روحانیون قم هم 8 تا از مراجع در انتخابات شرکت نکردند. اصلاح طلبان را هم که خود این آقا حذف کرده است و نصب دوباره آقای رفسنجانی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت چیزی را تغییر نمی دهد. امر واقع اینست که آقای هاشمی رفسنجانی کنار گذاشته شده است. پس کسی برای آقای خامنه ای باقی نمانده است. آقای خامنه ای دو راه بیشتر ندارد یا راهی را برود که پایانش کشیدن جام زهر است که او این توانایی را ندارد و یا برود روی خط توافق. تا این لحظه که صحبت می کنیم آقای اردوغان گمان میکند امکان توافق وجود دارد و او با دست پر از تهران رفته است. اما طبیعت این رژیم خوب شناخته شده است. امروز موافقت میکند و فردا در درون رژیم بر سر آن توافق کشمکش می کنند. در مورد جلسه ژنو برای تبادل اورانیم 4 درصد با 20 درصد موافقت کردند اما به تهران که رفتند در درون رژیم اختلاف شد و زیر توافق زدند و سه هفته بعد آن معامله باطل شد. بعد رئیس جمهور برزیل و همین آقای اردوغان به ایران رفتند و موافقت گرفتند و اینبار اوباما مخالفت کرد و گفت موقعش گذشته است. پس ممکن است صحبتی را هم من الان کردم این آقایان ببینند در موقعیتی نیستند که بپذیرند زیرش بزنند. اما تا این زمان که با هم حرف می زنیم آقای اردوغان نسبت به حاصل سفرش به ایران خوشبین و امیدوار است. عصر جدید: آیا امکان وقوع جنگ هست؟ بنی صدر: آقای نتانیاهو دنبال یک ماجراجویی است. امریکا و اروپا را گروگان گرفته است و می گوید آنچه را که من می خواهم می دهید یا بزنم! چنانچه آقای خامنه ای نیز در انتخابات مردم ایران را به گروگان گرفته بود و می گفت اگر به پای صندوق نیایبد بمب سر شما خواهند ریخت. اینکه منطقه ما دست افراطی های گروگانگیر است امر واقعی است. اما آیا توانایی آن را دارند که تا جنگ پیش بروند؟ اروپایی ها این نگرانی را دارند. امروز خواندم که اسرائیلی ها گفته اند حمله خواهد شد اما نه تا پایان سال 2012. یعنی این تخفیف را به آقای اوباما داده اند که تا انتخابات ریاست جمهوری این کار را نخواهد کرد. Genre Abolhassan Banisadr 1391-01-11 = ابوالحس